ب ـ آماده سازی
این مرحله مستلزم جمع آوری و تجزیه داده های مربوط به مسئله است. آماده سازی نیاز به دو نوع دانش دارد. دانشی که قبلا وجود داشته و ما جمع آوری و ذخیره کرده ایم و دانشی که جدیدا جمع آوری میکنیم و با مسئله خلاق ما ارتباط دارد. کیفیت محتویات اطلاعات موجود در ذهن بستگی به این دارد که چگونه آن را وارد حافظه کرده ایم. متخصصین درباره کمیت اطلاعاتی که در بدو یک پروژه خلاقیت لازم است جمع آوری شود، اتفاق نظر دارند. بسیاری از متخصصین معتقدند که باید خود را با حقایق اشباع کنیم و نویسنده دیگری اظهار میدارد که به نظر من بدون مشقت پایان ناپذیر اولیه برای جمع آوری وسیع اطلاعات قادر به خلق چیز با ارزشی نیستیم(نرگسی، باتمان و احمدی، ۱۳۹۱).
۲ـ ایده یابی:
ایده یابی خود شامل دو قسمت است:
الف) ایده سازی که عبارت است از تدابیر ایده های موقت به عنوان سرنخ های ممکن.
ب) ایده پروری که عبارت است از انتخاب بین ایده های حاصله، افزودن ایده های دیگر و به جریان انداختن مجدد از طریق تغییر، ترکیب و غیره.
تقریبا در تمامی فعالیت های ایده یابی آنچه که نقش اساسی ایفا میکند. استعدادی است که موسوم به تداعی ایده هاست. این پدیده، قوه تصور را با قوه حافظه متصل نموده و باعث میگردد که یک تفکر دیگر منجر شود. تداعی معانی بر آن که انگیزه تصوری قویتر و مغزی سرشارتر دارند بهتر و بیشتر کار میکند. هر چه تصاویر روشن تر باشد برای فرایند تداعی مستعدتر است. تداعی معانی نقش مهمی در عامل تصادفی خلاقیت ایفا میکند( قادری، باتمان و احمدی، ۱۳۹۱: ۴۵).
۳ـ راه حل یابی:
راه حل یابی به نوبه خود به دو قسمت تقسیم می شود:
الف) ارزیابی که به مفهوم وارسی ایده های موقت به وسیله آزمایش و غیره میباشد.
ب) گزینش که به معنای تصمیم گیری درباره راه حل نهایی و پیاده سازی آن میباشد.
ایده های فراوانی که به هر شکل جمع شده اند تحت شرایطی به ارزیابی گذاشته میشوند. معیارهای ارزیابی برای مسائل با توجه به نوع مسئله، سطح ایده مورد درخواست و غیره فرق میکند. وقتی که مسائل ارزیابی شدند نوبت به گزینش میرسد که راه حل های پیشنهاد شده طبقه بندی شده و نهایتاً بهترین راه حل انتخاب می شود. موارد فوق در مورد فرایند خلاقیت در شرایط عادی خلق و خوی روانی است. در بسیاری از شرایط حالت فوق العاده ای پیش میآید که با حالات عادی بسیار فرق میکند( قادری، باتمان و احمدی، ۱۳۹۱).
۲ـ۳ـ۵ـ۳ـ مدل تورستن
تورستن خلاقیت را شامل چهار عنصر اصلی میداند:
۱ـ سیاسی: به این معنا که یک فرد چقدر میتواند به سرعت تعداد زیادی ایده یا پاسخ ایجاد کند. یعنی تا چه اندازه از قدرت تولید ایده ها و جواب های فراوان دارا میباشد. میزان سرعت پرداختن به انبوهی از راه حل حل مسئله و انتخاب راه حلی مبتکرانه از بین آن ها میباشد. معمولا از پرداختن به کارهای جدید لذت میبرند و خواستار روبه رو شدن با مسائل پیچیده میباشند و از کسب تجارب جدید استقبال میکنند( خادم حسینی، ۱۳۸۶).
۲ـ انعطاف: به این معنا که فرد چقدر میتواند چارچوب های قبلی را کنار گذاشته و چارچوب های جدید را پذیرفته و و ایده ها و روش های متنوع ایجاد کند. توانایی لازم برای تغییر جهت فکری یا توانای تولید ایده های متنوع میباشد. توانایی به کاربردن مطالب جدید در امور مشگل، استقبال از انجام آزمایشات و اکتشافات علمی و توانایی مدیریت بحران های غیرمنتظره و ناگهانی را دارا هستند.
۳ـ ابتکار: به این معنا که چقدر فرد توانایی تولید ایده یا محصول نو و بدیع را دارد. توانایی تولید ایده یا محصول نو و بدیع: یعنی پاسخ های فرد قبلا دیده نشده باشد و جدید و نو باشد. در هنگام حل یک مسئله از راه حل هایی نو و جدید استقبال می کنندو از ساختن چیزهای جدید لذت میبرند.
۴ـ بسط با جزئیات: به این معنا که چقدر فرد توانایی توجه کامل به جزئیات مربوط به یک ایده را دارد به عبارتی افراد خلاق تر به جزئیات یک ایده توجه بیشتری نشان میدهند. توانایی توجه به جزئیات وابسته به یک ایده، یعنی افراد خلاق به جزئیات یک ایده توجه بیشتری نشان میدهند. از پرداختن به جزئیات مسائل استقبال میکنند واز پیچیدگی کار لذت میبرند( پیرخالقی، ۱۳۸۴).
۲ـ۳ـ۵ـ۴ـ مدل رندسیپ
رندسیپ خلاقیت، را قدرت و نوانایی ایجاد وخلق مفاهیم جدید با به کارگیری آن در شکل جدید از طریق مهارت های ذهنی تعریف کردهاست(هویدا و همکاران،۱۳۹۰: ۱۳۰). توانایی تلفیق ایده ها به شیوه های منحصر به فرد، برای برقراری ارتباط غیرمعمول بین ایده های مختلف عنوان کردهاند. رندسیپ خلاقیت را به طور کلی و به عنوان تک عامل در نظر میگیرد، و آن را به صورت نموداری از (خیلی خلاق، خلاقیت بالای متوسط، خلاقیت متوسط، کمتر از متوسط تا غیرخلاق) دسته بندی میکند(شیخ مونسی و همکاران، ۱۳۸). ایوانسویچ و ماتسون در کتاب مدیریت و رفتار سازمانی در فصل « تصمیم گیری» پرسشنامه و مدل خلاقیت رندسیپ را به عنوان ابزاری کامل برای سنجش خلاقیت عنوان کردهاند( ایوانسویچ و ملتسون[۵۰]، ۱۹۷۹)، همچنین قابلیت کاربرد و عملیاتی بودن و منسجم بودن و عدم پراکندگی به عنوان مدلمورد نظر برای خلاقیت در این پژوهش در نظر گرفته شده است.
۲-۳-۶- ویژگی های افراد خلاق
افراد خلاق از ویژگیهایی برخوردارند، که تمامی آن ها اکتسابی است و به شیوه تربیت، تحصیل، کوشش شخصی و شرایط محیطی بستگی مستقیم دارد، این ویژگی ها به شرح زیر است:
۱- کنجکاو و پرسشگرند و علاقه به یادگیری دارند.
۲- روحیه نقادی دارند.
۳- آرامش و آسودگی خیال دارند.
۴ . شوخ طبعی و بذله گوی مثبت دارند.
۵- در گفتار و عمل بی تکلف هستند.
۶- به آینده امیدوارند و دلگرمی دارند.
۷- ارتباطی عمیق و صمیمی دارند.
۸- هوش سرشار و دارای اعتماد به نفس زیادی هستند.
۹- در انجام امور پیشقدم هستند .
۱۰- مسئولیت پذیرند.
۱۱- به جزئیات توجه بسیار دارند.
۱۲- نظرات غیر عادی و غیر مرتبطی دارند.
۱۳- قوه تخیل قوی تری نسبت به دیگران دارند.
۱۴ . اصرار و استقامت و تمرکز دارند.
۱۵ . میزان آگاهی لازم از زمینه ای که خلاقیت در آن واقع می شود دارند.
۱۶ . از انجام کارهای روزمره و تکراری آزرده میشوند .
۱۷ . توانایی فکر کردن و پرداختن به چند ایده را در یک زمان دارند.
۱۸ . از انجام تکلیف فراتر میروند .
۱۹ . همواره در جستجوی انجام کارها با روش های غیر معمول هستند.
۲۰ . از اینکه نسبت به دیگران متفاوت به نظر برسند نگرانی ندارند.
۲۱ . ریسک پذیر اند. پشتکار و تلاش مستمری دارند.
۲۲٫ گرایش به مقولات و کارهای پیچیده دارند.برای پذیرش افکار نا متعارف قدرت و آمادگی دارند و نیز تحمل انجام دارند.
“